نقاشی روش شگفت انگیز دیگری برای مشاهده پذیر کردن جریان تفکر است که برای تمام سنین مفید واقع میشود؛ به ویژه برای کودکان، زیرا گاهی برای کودک، بیان اندیشه ها در قالب کلمات آسان نیست و در این صورت شیوۀ تصویری هم برای بیان ایده ها و هم برای درک ایده های دیگران آسانتر خواهد بود. از طرفی نقاشی برای کودکان نوعی بازی نیز به شمار میرود؛ از این رو به آن تمایل ویژهای دارند و با اشتیاق به آن میپردازند. به علاوه در نقاشی این امکان وجود دارد که به کارگیری برخی نظام های بازنمایی از قبیل ریاضیات و زبان مکتوب را توسط کودکان در سنین بعدی تسهیل کرد. پیاژه نیز نقاشی را به عنوان شاهدی برای نظریۀ خود دربارۀ نمایش تکامل جهان توسط کودکان در نظر میگیرد. در واقع میتوان گفت که نقاشی چیزی در حد فاصل بازی و تصویر ذهنی است و همان طور که پیاژه مینویسد کوششی برای بازنمایی دنیای واقعی به شمار میرود. همین ویژگی، امکان گفت و گو از طریق نقاشی را ممکن میسازد؛ گفت و گویی نه از طریق به کار گیری واژههای معمول در سخن گفتن، بلکه از طریق رنگها، فرمها و ترکیببندیها، به طوری که بتوان دربارۀ معنای آن به بحث و تفسیر پرداخت. در واقع اثر نقاشی برای ما به منزلۀ متنی است که نمیتواند خالی از معنا باشد. از همین رو میتوان از آن به عنوان ابزار سودمندی برای پرورش و آموزش اندیشیدن و اندیشههای فلسفی سود جست.