داستان
یکی از عناصری که از طریق آن میتوان ذهن را با مفاهیم و مضامین فلسفی آشنا کرد و مهارتهای فکری را بهبود بخشید، ادبیات است که نه تنها راهی برای کسب اطلاعات به منظور پرداختن به پرسشهایی است که ذهن با آنها درگیر میشود؛ بلکه بستری برای ایجاد سرگرمی و لذّت نیز هست که میل به مطالعه و تفکر را نیز افزایش میدهد. از سویی از آن جا که ادبیات بازتاب دهندۀ بخشی از نیازهای مخاطب خود در مراحل مختلف فکری و سنی است، قابلیت برقراری ارتباط و جذب مخاطب از تمام گروههای سنی به ویژه کودکان را داراست. بسیاری از حامیان فلسفه برای کودکان معتقدند که تمرین گفت و گوهای فلسفی به طور دسته جمعی، مهارتهای ارزیابی و داوری دانشآموزان را پرورش میدهد و رشد مباحث مستدل را تسهیل میکند. هم چنین ادبیات میتواند موجب کشف پتانسیلهای اخلاقی و نیز رشد همدلی در میان آنها شود. ادبیات داستانی علاوه بر این که میتواند محرکی برای پیشرفت سطح سواد و مهارتهای فکری دانشآموزان باشد و توانایی خواندن و نوشتن آنها را تقویت سازد؛ با فضاسازی متعدد و متفاوتی که فراهم میکند، به کودک این امکان را میدهد که از طریق همذات پنداری و قرینه سازی، فعالانه با قهرمانهای داستان همراه شود، خود را به جای آنها بگذارد، در چالشها درگیر شود، به پرسشهای طرح شده در متن داستان پاسخ دهد، پاسخهای خود را با آن چه در متن اتفاق میافتد مقایسه کند، تصمیم بگیرد، سرزنش یا تحسین کند و در این فرایند مهارتهای تفکر فلسفی خود را نقد، تأیید یا تعمیق کند و معانی و مضامین فلسفی نهفتۀ داستان را هرچه بهتر و عمیقتر جست و جو کند.
بنابراین هنگامی که داستانها به خوبی انتخاب شوند، نه تنها برای کودکان به خاطر داشتن ویژگیهای خاص دوران کودکی، جالب توجه خواهند بود؛ بلکه بزرگترها را نیز جلب میکند و این به طور خاص زمانی اتفاق میافتد که «قصهها جنبههای آشنا و حل نشدهای را از شرایط انسانی بیان میکنند و به واسطۀ این که به اندازۀ کافی ابهام برانگیز و پیچیده هستند، شنونده و خواننده هر دو را به تعمق وا میدارند». به این معنا خواندن داستانها و بازخوانی آنها به این شیوه و با این هدف، بینشهای تازهای را در سطوح مختلف معنایی ایجاد کرده و خوراک تازهای برای تأملات و تفکرات فراهم میآورد که ما با دریافت آنها در واقع خودمان را مییابیم و شاید بخشی از آن متوجه ویژگی خاص و بینظیر داستان، یعنی فقدان تاریخ و زمان باشد. نکتۀ دیگری که باید مورد توجه قرار بگیرد، درک این مسئله است که تقریباً همه داستانها، در صورت امکان طرح پرسشهای مناسبی دربارۀ آنها قابلیت به کارگیری در حلقۀ کندوکاو را دارند. یک داستان فلسفی قرار نیست تبدیل به یک بحث جدی و خشک استدلالی شود، بلکه شیوۀ گنجاندن و سپس بیان مفاهیم و معانی فلسفی در ضمن داستان است که آن را جذاب و کارآمد میسازد. همان طور که به اعتقاد ویتگنشتاین «یک اثر خوب و جدی فلسفی میتواند به نحوی نوشته شود که کاملاً از لطیفه ها تشکیل شده باشد».
مقدمات تشکیل انجمن من، فلسفه، زندگی در سال ۱۳۸۸خورشیدی به همت گروهی از معلمان، مربیان و کارشناسان و علاقهمندان فلسفه در زمینه پرورش مهارتهای فکری به مدیریت دکتر کاوه رستمی شکل گرفت و فعالیتهای آموزشی و پژوهشی خود را در زمینه برنامه فلسفه برای کودکان و پرورش تفکر فلسفی آغاز کرد.
کلیه حقوق متعلق به وبسایت p4ciran است.